حقیقت و معنای توكل: 

توكل از ریشه «وكل» است و وكالت به معنای سپردن كارها به دیگران می‌باشد. همانطور كه راغب می‌گوید: «التوكل ان تعتمد علی غیرك و تجعله نائباً عنك» [12/3، 482]

انسان به طبیعت خلقت خویش كه ضعیف آفریده شده است، همواره در زندگی خویش ودر مواجهه با مشكلات احساس ناتوانی وهمیاری می‌كند و می‌طلبد كه بخشی از امور خویش را به دیگران بسپارد و با و‌كیل قرار دادن دیگری در توانایی خویش توسعه دهد،این است حقیقت وكالت. هر اندازه وكیل نسبت به موكل خویش دلسوزتر بوده وآگاهی، توانایی، امانتداری وی بیشتر باشد ارزش وكالت او بالاتر رفته و میزان موفقیت موكل در انجام اُمورش افزایش می‌یابد. 

حقیقت «توكل انسان بر خدا» نیز عین همین است. انسان كارهای خویش را به كسی می‌سپارد كه می‌داند عالم مطلق، قادر مطلق، صادق، امانتدار و دلسوزترین افراد است، بنابراین از سرانجام كار خویش مطمئن گشته و به آرامش و اطمینان خاطر دست می‌یابد.   [4/ 33]

نیست كسبی از توكل خوبتر        

چیست از تفویض خود محبوبتر؟ 

طفل تا  گویا و تا پویا نبود      

مركبش  جز گردن بابا نبود[9/ 285]

غباری ناب در مورد توكل می‌گوید:  «معطوف نمودن توجه از آفریده به آفریدگار یكتا، اعتقاد به تصرف حكیمانه خداوند در امور جهان و اطمینان قلبی به لطف مستمر خداوند در هدایت و راهنمایی بشر، كلیه تغییر و تحولات جهان را به خواست و مشیت او دانستن، ایجاد اطمینان قلبی و آرامش فكری ناشی از این اعتقاد و واگذاری امور زندگی به اراده و لطف خداوند.شخص موكل، در تمام كارهایش بر خدا اعتماد نموده و دل به او می‌سپارد و دراثر این اعتماد و اطمینان قلبی، در دل فرد متوكل آرامش ایجاد می‌شود كه دراثر حوادث زندگی دچار تزلزل وتردید نمی‌گردد.[3/31-38]

مؤلّفه‌های سازنده توكل 

 انسان‌ها به تناسب سن، جنسیت، فرهنگ اجتماعی، اعتقادات مذهبی و بسیاری از عوامل دیگر در برابر صحنه‌های گوناگون زندگی‍ از خود واكنش‌های متفاوتی نشان می‌دهند، این تفاوت‌ها را می‌توان در سه بعد كلی مورد بررسی قرار دارد: 

1-جهان‌بینی فرد: اینكه فرد پدیده‌ها، رویدادها و حوادث را به چه عاملی اسناد می‌دهد. 

2-اقدام ورفتار فرد: اینكه فرد تنها به خود متكی است، از دیگران كمك می‌گیرد و یا فقط به خدا متوسل می‌شود. 

3-به علاوه درتمام این موقعیت‌ها چه عملکردی از قبیل اضطراب، افسردگی، ناامیدی وعدم رضایت یا اطمینان و آرامش قلبی و خشنودی از خود نشان می‌دهد.

 توكل وجه خاصی ازاقدام و اسناد است كه حالات ویژه‌ای را در فرد به وجود می‌آورد.بنابراین توكل را    می‌توان در سه مؤلّفه – اسنادی، اقدامی و حالتی بازشناخت.[4/37و38]

امام غزالی نیز توكل را بر سه اصل علم، حال و عمل مبتنی می‌داند.[6/ 218] ما نیز این سه اصل را تحت عنوان ابعاد شناختی، عاطفی ورفتاری توكل مورد بررسی قرار می‌دهیم. 

 بعد شناختی توكل به خدا 

 بعد شناختی مربوط به حیطه ادراك و جهان بینی فرد است.توكل در بعد شناختی یعنی درك و شناختن اینكه جهان با همه نظام‌ها و سنن و علل و معلولاتش، فعل و كار خدا و ناشی از اراده اوست  و موفقیت انسان نیز در گرو اراده الهی است. « وما تَوْفیقی‏ إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَیهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَیهِ أُنیب»[1]و هیچ چیز استقلال كامل وجودی ندارد.

توكل در بعدشناختی به گونه‌ها زیر است:  

الف) اسناد امور واتفاقات به خداوند

انسان پیوسته در پی یافتن علل وقایعی است كه برای او یا درمحیط اطرافش رخ می‌دهد و ممكن است امور را به علل مادی و غیر خدایی یا به علل ماوراء طبیعی نسبت دهد. افراد متوكل، تمام حوادث و رویدادها را به خدا اسناد می‌دهند. « وَ إِلَیهِ یرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَكَّلْ‌عَلَیهِ‌وَما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون »[2]، زیرا از دید آنان، در جهان هیچ اتفاقی نمی‌افتد مگر به علم و خواست خداوند، «قُل لَّن یصِیبَنَا إِلاَّ مَا كَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى‌اللّهِ فَلْیتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ »[3]

ب) رزق و روزی را از سوی خدا دانستن

رزق از وی جو مجو از زید و عمر       

مستی از وی جو مجو از بنگ و خمر

منعم‌ ازو خواه  نی از گنج ومال     

نصرت از وی خواه نی از عم و خال [9/28]

اساس توكل یعنی اینكه فرد آنچه را در اختیار دارد از سوی خدا بداند و معتقد باشد كه در آینده نیز روزی‌اش از سوی خدا تضمین شده است.یعنی اینكه خداوند بهره كافی از روزی برایش مقدر فرموده و اگر با برنامه‌ریزی دقیق و منظم و استفاده از ابزارهای مناسب بكوشد، به آن دست خواهد یافت. خداوند در این باره می‌فرمایند: «وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِی الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا وَیعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِی كِتَابٍ مُّبِینٍ »[4].

عمده‌ترین نگرانی انسان، نگرانی از تامین روزی است.کسی که روزی خویش را در دانه گندم، درخت سیب و آب باران ببیند همواره در اضطراب و نگرانی است از اینکه مبادا گندم به بار ننشیند، سیب آفت بزندویا اینکه دیگر بارانی نبارد.ولی انسان مسلمان با اطمینان به وعده الهی رزق و روزی خویش را به علم و قدرت نامتاهی او سپرده و در جوار رحمتش می‌آساید.همانگونه که ذوالنون مصری فرمود:  توکل «خلع الارباب وقطع الاسباب» است.[2/4، 281]

 ج) سود و زیان را از سوی خدا دانستن

 علت اصلی اینكه برخی از خدا می‌بُرند این است كه همه چیز را ساخته دست خود یا ازسوی دیگران می‌دانند.ولی یك فرد معتقد و متوكل تمام سود و زیان و بخشش‌ها را از سوی خدا می‌داند و تلاش خویش و كمك‌های دیگران را به عنوان ابزار تلفی می‌كند.« إِنَّمَا النَّجْوى‏ مِنَ الشَّیطانِ لِیحْزُنَ الَّذینَ آمَنُوا وَ لَیسَ بِضارِّهِمْ شَیئاً إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیتَوَكَّلِ‌الْمُؤْمِنُون »[5].خداوند پاسدار و نگهدار است، او توانا، چیره،آگاه و دانا است، حاضر وناظری است که غیبت نمی‌کند،هیچ چیز در جهان جز به خواست و اراده او صورت نمی‌پذیرد. هم اوست که مومنان را وعده داده است که آنها را پاسداری و نگهبانی نماید. کدامین اطمینان ویقین فراتراز این وجود دارد؟ [7/6، 233]

«الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِیلُ»[6]

در بیان گفتار نیك آنها است كه از اخلاص و تقوایشان خبر می‌دهد كه در پاسخ سخن‌هاى نارواى منافقین گفتند: «حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِیلُ».چون مؤمنین منافقین را می‌شناختند و می‌دانستند كه آنها چون بظاهر اظهار ایمان می‌كنند و در باطن ایمان ندارند ووقتى مؤمنین مأمور به جهاد شدند،بایستى باعتبار اظهارشان با آنها مماشات كنند این بود كه آنها را می‌ترسانیدند و مؤمنین بر علیه آنان می‌گفتند: «حَسْبُنَا اللَّهُ»،خدا ما را كافیست كه هم در امور دنیا و هم در موقع روبرو شدن با دشمن ما را یارى نماید «وَ نِعْمَ الْوَكِیلُ» واتكاء و توكل ما بر اواست كه او خوب وكیلى است كه تدبیر امور بدست قدرت اوانجام می‌گیرد.[10/3، 34]

 بعد عاطفی توكل به خدا

 بعد عاطفی توكل آن است كه فرد با تكیه و اعتماد بر خدا، آرامش و اطمینان قلبی را در خویش احساس كند.یعنی از اینكه به خدای لایزال سمیع و بصیر و عالم و قادر تكیه نموده، احساس مسرت و آسودگی خاطر نماید.فرد متوکل در این حیطه از ویژگی‌های زیر برخوردار است: 

الف) ناامیدی از خلق وامیدوار بودن به خدا 

وقتی انسان این حقیقت را بپذیرد كه غیرخدا هیچ كس نمی‌تواند به او سود یا ضرری برساند از غیر خدا ناامید می‌شود و به غیر او پناه نمی‌برد.

« أَفَأَمِنتُمْ أَن یخْسِفَ بِكُمْ جَانِبَ الْبَرِّ أَوْ یرْسِلَ عَلَیكُمْ حَاصِبًا ثُمَّ لاَ تَجِدُواْ لَكُمْ وَكِیلاً»[7]

هیچ كس بی امر او در ملك او درنیفزاید سر یك تار مو واحد اندر ملك او را یار نی بندگانش را جز او سالارنی [11/686]

ب)رضایت از خدا و امور زندگی  بعد دیگر توكل در حیطه عاطفی خشنودی است، رضا یعنی:  تسلیم شدن فرد در برابر خواسته‌ها و اراده الهی و احساس رضایت از آنچه خداوند در اختیارش قرار داده است. فرد متوكل با واگذاری امور زندگی خویش به مشیت الهی، نشان می‌دهد كه به هر آنچه خداوند برایش مقرر كرده و مصلحتش را در آن دانسته راضی است،و در دلش هیچ گونه احساس تنگی و حرج نمی‌كند و بی‌تابی نمی‌نماید.و به همین خاطر است كه در توضیح توكل آمده است «الرضا عن الله » [4/41و42]

ج)اطمینان قلبی نسبت به خداوند اطمینان و اعتقاد قلبی به خداوند، محوری‌ترین اصل در بحث توكل است. توكل به خدا سبب می‌شود كه انسان منشأ تمام خیر و شر را از او بداند، از او كه به هیچ كس ظلم 

نمی‌كند، پس می‌داند كه هر چه برایش رخ دهد حق است و روزی‌اش را از كسی می‌خواهد كه روزی تمام جنبندگان به دست اوست و هیچ ذی روحی را بی نصیب نمی‌گذارد و در ضمن تلاش و فعالیت صادقانه‌ی خویش، با نهایت اطمینان نتیجه را به دست كسی می‌سپارد،كه جز خیر و صلاح او چیزی نمی‌خواهد و می‌داند كه زندگی‌اش در دست اوست و بازگشتش به سوی او. بنابراین با چنین بینشی و تكیه بر چنین پایگاه مستحكمی، قلبی استوار خواهد داشت و با اطمینان از توفیق الهی به آرامش و آسایش خاطر خواهد رسید.

 بعد رفتاری توكل به خدا 

 تبیین بعد رفتاری توكل پیچیده‌ترین مبحث مربوط به آن است، اینكه آیا توكل با كوشش، تدبیر در امور و استفاده از وسایل و امكانات طبیعی قابل جمع است یا نه؟

« یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِبُ وَ مَنْ یتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَی‏ءٍ قَدْراً»[8]

چنانچه قبلاً اشاره شد،توكل منافی اقدام و عمل نیست.به این مفهوم که انسان علل و اسبابی را که خداوند در جهان به کار گرفته به سویی بیفکند و به خدا تکیه نماید و چشم انتظار مدد خداوند از راه‌های خارق العاده باشد،از آسمان سیم و زر و از زمین نان و عسل بخواهد. 

كار و كوشش نه تنها با توكل منافاتی ندارد، بلكه توكل به معنای واقعی آن است كه انسان مقدمات را فراهم نموده و تمام ابزارهای لازم را بکار گیرد و نتیجه از خدا طلب کند، به جنبه‌های بشری پرداخته و مابقی را به پروردگار واگذارد تا پیشرفت کار را برایش فراهم نموده و موانع را از راهش بردارد و در نهایت کامیابی و پیروزی خویش را از خدا طلب کند. [13/476]

 روایتی در این زمینه از پیامبر(ص) وجود دارد كه:  

«رأی رسول الله(ص) قوماً لایزْرعونَ قال ماأنْتُم؟ قالوا نَحْنُ المُتوكِِّلونَ.قال :  لا،بل أنتم المتَّكئون»

«رسول خدا(ص) گروهی را دید كه برای كسب روزی به دنبال كشت و كار نمی‌روند؛ فرمود: چه می‌كنید؟ گفتند ما متوكل هستیم. حضرت فرمود:  شما متوكل نیستید بلكه سربار دیگران هستید.»[8/2، 288]

همانگونه كه قرآن كریم نسبت به پیامبر(ص) می‌فرماید:  « وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُتَوَكِّلِینَ»[9]

یعنی در برنامه‌ریزی‌ها ابتدا تمام جوانب را بررسی كن و از همه افكار، از طریق مشورت بهره بگیر و در نهایت هنگامی كه خودت تصمیم گرفتی به خدا توكل كن. 

ما حصل

توکل به خدا یکی از آثار ایمان است، زیرا کسی که ایمان دارد می‌داند که تمام امور در در دستان توانای خداوند است و نفع ضرر تنها از جانب اوست کارها را بدو واگذار می‌نماید و به قضا و مشیت او راضی می‌گردد، حوادث و بلایای غیر منتظره او را از پای در نمی‌آورد و به جای ترس اطمینان به عدل و رحمت الهی در قلب او جای گرفته و به آرامش می‌رسد به این جهت است که قرآن کریم بیان می‌دارد که ایمان به خدا باید همراه توکل به خدا باشد و می‌فرماید :  «وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِن»[10].اسلام به کسانی که بر خدا توکل دارند مژده می‌دهد و آنان را به فضل و برکت الهی امیدوار می‌سازد. پس توکل آیین الهی توشه‌ای روحی و معنوی است که انسان متوکل را برتشنجها،اضطرابها و ترسهای درونی پیروز می‌گرداندو در تنگناهای تاریک زندگی در دل مومن چراغ امید بر می‌افروزد و اطمینان و آرامش را به او ارزانی می‌دارد و با اتكاء به خدای عزیز و حكیم « وَمَن یتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فَإِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَكِیمٌ»[11]احساس نیرومندی و شكست ناپذیری می‌كند و در پایان با نهایت ثبات روحی و اطمینان و حداكثر همت و تلاش به زندگی خویش ادامه می‌دهد. [5/281-221]

اصل توکل را بایستی در اعتماد به خدا جستجو کرد. تا وقتی که انسان به خدا اعتماد پیدا نکند، نمی‌تواند اداره امورش را به او واگذارد و اگر هم به زبان بگوید که امور خود را به او واگذار کردم، دلش آرام نمی‌گیرد. به علاوه اگر فردی از قوانین علت و معلولی که خداوند در جهان قرار داده است اطلاع نداشته باشد و نداند که خواست و سنت خدا به استفاده از اراده خود و اسباب و علل شناخته شده استوار است، باز نمی‌تواند موقعیت رفتار متوکلانه را تشخیص داده و مصداق‌های آن را در زندگی پیدا کند.

لیلی بوجهک مشرق     

و ظلامه فی الناس ساری

الناس فی سدف الظلام      

ونحن فی الضوء النهار [6/169]

منابع ومآخذ

1- قرآن کریم

2- احیاء علوم الدین، ابی حامد محمد بن محمد غزالی، بیروت:  دارالکتب العلمیه، 1406ق، چاپ اول، ج4، ص281  

3- باورهای مذهبی واثرات آن در بهداشت روانی، باقر غباری بناب، فصلنامه اندیشه و رفتار، سال پنجم، ش9 و10، صص38-31.

4- توكل به خدا، راهی به سوی حرمت خود و سلامت روان، محمد صادق شجاعی، قم:  موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1387، ص33.

5- روح الدین اسلامی، عبدالفتاح عفیف طباره، مترجم ابوبکر حسن زاده، سنندج:  تاثگه، 1387، چاپ دوم، صص421-418

6- طب القلوب، ابن قیم جوزیه، مترجم عبدالعزیز سلیمی، سنندج:  آراس، 1388، چاپ  دوم

7- فی ظلال القرآن،سید قطب،مترجم مصطفی خرم دل، تهران:  احسان، 1389ف چاپ سوم، ج7، ص546

8- كیمیای سعادت، محمدبن محمد غزالی، تهران:  انتشارات علمی و فرهنگی، 1378، ج2،ص218.

9- لب لباب مثنوی، حسین کاشفی، ایرانشهر:  اساطیر، ۱۳۷۵، ص285.

10- مخزن العرفان در تفسیر قرآن،نصرت امین، تهران:  نهضت زنان مسلمان، 1361، ج‏3، ص34

11- معراج السعاده، احمد نراقی، اصفهان:  خاتم الانبیا،1387، چاپ اول،ص686.

12- المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، تهران:  مرتضوی،۱۳۷۵، ج3، ص482.

13- نقش ایمان در زندگی، یوسف قرضاوی، ترجمه ونگارش فرزانه غفاری و محسن ناصری، تهران:  احسان، 1388، ص476

------------------------------------------

[1]-هود/38 ؛ توفیق من تنها با خداست. به او توكل كرده‌ام و به درگاه او روى می‌آورم.

[2]- و همه كارها به او بازگردانده مى‌شود. او را بپرست و بر او توكل كن كه پروردگارت از آنچه به جاى مى‌آورید غافل نیست.

[3]-توبه/51؛ «بگو: جز آنچه خدا برای ما مقرر داشته، هرگز به ما نمی‌رسد، او سرپرست ماست و مؤمنان باید تنها به خدا توكل كنند.»

[4]- هود/6؛ «و هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست مگر]اینكه[ روزیش برعهده خداست، و ]او[ قرارگاه و محل مردنش را می‌داند .همة ]اینها[ در كتابی روشن ]ثبت[ شده است.»

[5]- هر آینه نجوا كردن كار شیطان است كه مى‌خواهد مؤمنان را محزون كند و حال آنكه هیچ زیانى، جز به فرمان خداوند، به آنها نمی‌رساند. و مؤمنان باید كه بر خدا توكل كنند.

[6]-آل عمران/173؛ «همان كسانی كه ]برخی از[ مردم به ایشان گفتند: « مردمان برای ]جنگ با[ شما گردآمده‌اند؛ پس از آنان بترسید.» و ]لی این سخن[ برایمانشان افزود و گفتند:  «خدا ما را بس است و نیكو حمایتگری است.»

[7]-اسراء/68؛«مگر ایمن شدید از اینكه شما را در كنار خشكی در زمین فرو برد یا بر شما طوفانی از سنگریزه‌ها بفرستد، سپس برای خود نگهبانی نیابید.»

[8]- و از جایى كه گمانش را ندارد روزى‌اش مى‌دهد. و هر كه بر خدا توكل كند، خدا او را كافى است. خدا كار خود را به اجرا مى‌رساند و هر چیز را اندازه‌اى قرار داده است.

[9]-آل عمران/159؛ «و در كارها با آنان مشورت كن، و چون تصمیم گرفتی، بر خدا توكل كن، زیرا خدا توكل كنندگان را دوست دارد.»

[10]- مائده/23 ؛ و بر خدا توكل كنید اگر از مؤمنان هستید

[11]-انفال /49؛ «و هركس بر خدا توكل كند ]بداند كه[ در حقیقت خدا شكست ناپذیر حكیم است.»